با نزدیک شدن زمان انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در روز 12 اسفند برگزار می شود، تکاپوی افراد برای تعیین نحوه حضور و یا عدم حضورشان در انتخابات به صورت جدی تری دنبال می شود.
در این میان، اعضای جریان فتنه، استراتژی کاهش مشارکت در انتخابات به جهت زیر سوال بردن مشروعیت نظام را در دستور کار قرار دادهاند. این استراتژی که از بالا به همهء آنها دیکته گردیده، موجب شده تا هیچ یک از سران آنان و زیرمجموعههای شهرستانیشان برای نامزدی ثبت نام نکنند و از طرفداران خود نیز بخواهند هم رای ندهند و هم این عدم شرکت در انتخابات را در جامعه تبلیغ کنند.
از سوی دیگر، جریان اصولگرا با عناوین مختلفی همچون جبهه پایداری، گروه 7+8 ، یاران قالیباف، یاران لاریجانی، و ... در انتخابات حاضر شده و سعی کرده در هر شهرستان نامزدی برای خود معرفی کند. این تکثر باعث ایجاد مباحثی پیرامون وحدت یا کثرت این گروه ها گردیده که شهرستان مارا نیز بی نصیب نگذاشته و بازار داغ شایعات مبنی بر رد صلاحیت، عدم اقبال عمومی ویا انصراف به نفع دیگری را دامن زده است.
حضور نداشتن چهره های جریان فتنه، حضور چراغ خاموش گزینههای مورد نظر گروه انحرافی و رد صلاحیت صحیح برخی ثبت نام کنندگان، موجب شده تا امید بعضی برای غیررقابتی شدن انتخابات پررنگ شود. این افراد که وابسته به کانونهای قدرت و ثروت بوده و بر خلاف منویات رهبر معظم انقلاب، پیروزی خود را در عدم مشارکت حداکثری میبینند، همیشه از حضور چهرههای محبوب که رای قابل توجهی دارند هراس داشتهاند. مطمئنا حضور یک شخصیت قوی از متن مردم در کنار نامزدهای گروهموسوم به 7+8 و جبهه پایداری، می تواند این استراتژی را نیز نقش بر آب کند.
با توجه به شایعات به وجود آمده ما عقیده داریم که همهء افراد مدعی اصولگرایی باید در انتخابات پیش رو، حضوری فراگیر داشته و خود را محک بزنند. چرا که عملکرد و سابقهء هر یک از این افراد مطرح، در سالیان گذشته متفاوت بوده و از همین رو خاطرهء متفاوتی از هر یک از آنان در ذهن مردم شهرستان نقش بسته است.
یکی دو دوره نمایندهء مجلس بوده و امتحان خود برای خدمت در این مسئولت را پس داده است. سوالات زیادی از همان دوران ذهن مردم شهر رامشغول کرده که هنوز هیچ پاسخی برای آنها داده نشده است.
دیگری به یاری و همت دلسوزان و معتمدان شهر یکبار به مجلس راه پیدا کرده و اکنون که تمامی یاران قدیمی را از خود رانده و هیچ یک از یاری کنندگان اصلی که با هزینهء آبروی خویش، او را به مردم معرفی کردند در اطراف او نیستند، بدون توجه به عملکرد ناموفق خود، باز به خود جرات داده تک و تنها در این عرصه حضور یابد.
دیگری به واسطهء اعتماد همان معتمدین و مؤثرین در جریانات سیاسی شهر، پس از سالها دوری از دیار خویش، از تهران به شهرستان آورده شد و مدتی بر مسندی سنگین تکیه کرد.اینکه چقدر در آن مسند توانست به وظایف خود عمل کند را از مردم باید پرسید. وی با اعتماد به حرف همانکس که مسند نمایندگی را آش دهان سوزی ندانست –همانکس که صداقتش زبانزد خاص و عام است! – مبنی بر عدم نامزدی در این دوره، خود را کاندیدای این مهم نمود.
دیگری معلم شجاعی است که از ابتدا در همهء عرصههای مهم سیاسی شهر حضوری فعال داشته، مدتی رئیس یکی از ادارات شهر گردید و در همان مدت کم چنان فعالتی از خود نشان داد که نه تنها در اداره خود و برای افراد زیر مجموعه، بلکه در کل شهر منشأ اثر قرار گرفت اما به زودی به خاطر مقاومت در برابر درخواستهای نا مشروع، مورد کینهء زیادهخواهان و سعایت بدخواهان قرار گرفت.
حال شما بگوئید آیا گنجانیدن این افراد در یک ردیف، به نوعی گمراه کردن رأی دهندگان و خلاف شرط صداقت و انصاف نیست؟ به نظر ما این تفاوت ها، تفاوت سلیقه نیست بلکه تفاوت عقیده است. تفاوت عقیده در نوع خدمت رسانی به مردم، مردمی که عملکرد هر یک از کاندیداها در دوران تصدی مسئولیتش را مینگرند و بسته به آن رای خودرا به صندوق خواهند ریخت. اگر به این نکته توجه کنیم دلیل هراس بعضیها از حضور چهرهء دوست داشتنی و محبوب این دوره «محسن صرامی» به راحتی قابل درک است. آنها محسن صرامی را نه ظرفیتی از ظرفیت های اصولگرایان که میتواند با تکیه بر قابلیتهای شخصی به حضور حداکثری مد نظر مقام معظم رهبری کمک کند، بلکه به عنوان شخصی می شناسند که جایشان را تنگ کرده است! و به این ترتیب، با شعار وحدت، در صدد حذف یکی از خالص ترین و بهترین نیروهای کیفی جریان اصولگرا هستند. مطمئنا رای به صرامی نمایش خالصانه تجمع ارزش های مشترک ولایتمداران است. کسانی که نگاهشان به ولایت فقیه نه یک نگاه سطحی و منفعت گرایانه، که یک نگاه برخواسته از عمق دل و جان است و به یاری پروردگار در این دوره کسی که با احساس تکلیف و معامله با آن کسی که تجارت با او شیرینترین تجارت است، به صحنه انتخابات وارد شده، پیروز خواهد بود.